غرض رنجیدن ما بود - از دنیا - که حاصل شد

مکن ای زندگی عمر مرا دیگر تباه اینجا


برای چرخش این آسیاب کهنه دل سنگ

به خون خویش می‌غلتند خلقی بی‌گناه اینجا


نشان خانه خود را در این صحرای سردرگم 
بپرس از کاروان هایی که گم کردند راه اینجا

اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست
نشان می‌جوید از من تا نیاید اشتباه اینجا

تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا

سلام.

هر کسی ممکنه یه برداشتی کنه از این شعر فاضل نظری،

واما برداشت من....

یا محسن ابن علی و یا زهرا....ایام محسنیه تسلیت.

الهم العن الجبت والطاغوت...